جوک های طولانی ولی قشنگ

ساخت وبلاگ

آمریکایی ها یه کامپیوتر می سازن که می تونسته به هر سوالی جواب بده. یه ‌ژاپنیه میاد درباره ربات سوال

 

می کنه کامپیوتر به اندازه ده تا کتاب بهش اطلاعات می ده. آلمانیه درباره موشک سوال می کنه، کامپیوتر به

 

اندازه بیست تا کتاب بهش اطلاعات می ده، ایرانیه میاد میشینه می پرسه چه خبر؟ کامپیوتره هر چی اطلاعات

 

داره از اول تا اون آخر میده. بعد ایرانیه میگه دیگه چه خبر؟ کامپیوتره هنگ می کنه!

 

 

 

 

از لره مي‌پرسند: توي طايفه شما آدم مشهور هم هست؟ ميگه:‌آره بابا، «لره و هاردي»، «سوفيا لره»، «اليزابت تاي لور»، تازه يه شيميدان لر يه چيزي كشف كرده كه اسمشو گذاشته «كلر»!  

 

يه روز يه بابيي يه دستش قطع شد, خيلي از زندگي نااميد شده بود. راه افتاد تو خيابون يه جا ديد يه يارو کنار خيابون قر ميده و بالا پيين مي پره. رفت جلو ديد يارو دوتا دست هم نداره. تعجب کرد به يارو گفت بابا دمت گرم عجب روحيه ي داري با ين وضع قر ميدي. يارو گفت برو بابا روحيه چيه کونم ميخاره نميدونم چيکار کنم ...  

 

يه روز يه مداح ميخواسته به يه مناسبتي مولودي بخونه، به حضار اعلام مي‌كنه: من هر چي گفتم شما بگيد: «قربونش برم الهي» از قضا خانم اين آقا مداحه، خياط بوده و آقا اشتباهي دفتر خياطي خانوم رو با خودش برده بوده! مداح ميخونه: «دور كمر شمسي خانم، 2 متره، حضار ميگن: «قربونش برم الهي»، دور سينه اقدس خانم 3 متره، «قربونش برم الهي»  

 

مامانه به بچش ميگه که عزيزم و قتي خاله اومد قشنگ ميري جلو سلام ميکني ميبوسيش بچهه ميزنه زيره گريه ميگه نه مامان من خاله رو بوس نميکنم! مامانه ميگه ا چرا عزيزم؟ بچهه ميگه آخه ديروز که بابا ميخواست بوسش کنه زد تو صورتش  

 

 

 

افسره جلوي يه ماشين رو مي گيره و به راننده مي گه شما به خاطر بستن کمربند ايمني از سوي انجمن حمايت کنندگان از ايمني جاده ها ۵۰ هزار تومان جايزه برديد. حالا مي خواهيد با اين پول چه کار کنيد؟ راننده مي گه فکر کنم باهاش برم گواهينامه مو بگيرم! خانمي که کنار راننده نشسته بوده مي گه جناب سروان حرفشو گوش نديد شوهر من وقتي مسته يه بند چرت و پرت مي گه. روي صندلي عقب يه نفر خوابيده بوده که از شدت سر و صدا بيدار مي شه و مي گه من از اولشم گفتم با ماشين دزدي نمي شه فرار کرد. يه دفعه يه نفر از صندوق عقب ماشين داد مي زنه: ببينم، بالاخره از مرز گذشتيم؟  

 

 

 

رئيس جمهور آمريکا داشت با نخست وزير انگليس صحبت مي کرد. يکي از مهمانان جلو آمد و پرسيد شما داريد در باره چي صحبت مي کنيد؟ رئيس جمهور آمريکا جواب داد ما داريم برنامه هي جنگ جهاني سوم را مي ريزيم. مي خواهيم 14 ميليون نفر را، به علاوه ي يک دندانپزشک بکشيم. مهمان گيج شد و پرسيد: چرا مي خواهيد يک دندانپزشک را بکشيد؟ رئيس جمهور رو به نخست وزير انگليس کرد و گفت: نگفتم؟ هيچ کس در مورد اون 14 ميليون سوالي نمي کنه !

 

 

 

مشكلات كارمندان بخش فني مايكروسافت :
بخش فني : شما چه نوع كامپيوتري داريد ؟
مشتري : يدونه سفيدشو دارم!!!

 

 

 

مامانه داشته واسه بچش لالايي مي خونده. بعد از يه ربع، بچهه ميگه: خوب مامان خفه شو مي خوام بخوابم!

 

 

شخصی از خیابون رد می شده، می بینه یه بچه نشسته کنار خیابون گریه می کنه. جلو می ره و می گه چی شده عزیزم؟ پسر بچه می گه سکه ۲۵ تومانی ام را گم کرده ام. مرد می گه اینکه گریه نداره! بیا این ۲۵ تومانی مال تو! بچه باز هم به گریه کردن ادامه می ده! مرد می پرسه دیگه چیه؟ بچه می گه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم!

 

 

 

شخصي که مي خواست بهلول را مسخره کند به او گفت:
ديروز از دور تو را ديدم که نشسته ا ي، فکر کردم الاغي است که در کوچه نشسته! بهلول فوراً جواب داد: منهم که از دور تو را ديدم فکر کردم آدمي به طرف من مي آيد.

 

 

 يه دختره هر روز دير مي رفت مدرسه. معلم ازش دليلشو پرسيد. دختره گفت : خانم هر روز صبح که من ميام مدرسه يه پسره تو راه هي دنبال من مياد. معلمه گفت: بهش کاري نداشته باش سرتو بنداز پايين و بيا. دختره گفت: خانم من که ميام، اون يواش يواش مياد ! 

 

 

شخصي در اتوبوس بغل دست زن چاقي نشسته بود از او پرسيد: - خانم اسم شما چيه؟ - غنچه. شما وا بشين چي ميشين؟؟!!

 

 

 

يه نفر دنبال جاي پارک مي گشت، هرچي بيشتر مي گرده کمتر پيدا مي کنه، بالاخره به خدا مي گه خدايا! اگر جاي پارک پيدا کردم قول مي دم نماز بخوانم، قول مي دم روزه بگيرم... همين طور داشت قول مي داد که يک دفعه يک جاي پارک پيدا مي کنه، مي گه: خدا جان! خيلي ممنون! شما لازم نيست زحمت بکشي، من خودم پيدا کردم.

 

سرگرمی وعلمی...
ما را در سایت سرگرمی وعلمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : AFSHIN afshin1378 بازدید : 208 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 19:00